مهدی مهدی ، تا این لحظه: 24 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره
مهبدمهبد، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 16 روز سن داره

پسران مامان وبابا

حال خوب و خوش درستی و یکرنگی

شب یلدا 1398 و تولد عزیز مزیم

یلدای 1398. مهبد.بابایی.مامانی .داداش مهدی مهبد و مهدی بابایی . آقاجون. مهبد. عزیز مریم و مامانی. (جای بابا بزرگ و عزیز ربابه خالی.روحشان شاد) اینم هم سن و سالان مهبد . یونس. طاها. پرهام . مهبد .فریما و پارس تولد عزیز مریم  مادربزرگی مهربان و دلسوز اینم یه عکس دسته جمعی از خاله های و دایی ها. جای خانواده دایی حمید رضا که شمال بودن سبزسبز.  ...
30 آذر 1398

مسافرت شمال 98/09/06

سلام .امروز 98/09/11روز دوشنبه است و هوا ابریه اما از باران و برف خبری نیست . به دلیل آلودگی هوا و شیوع آنفولانزا بچه ها از 4  شنبه مدرسه نرفتن و تازه بعد از 5 روز امروز تعطیل نبود . برای چهارشنبه برنامه شمال داشتیم که با تعطیلی مدارس و بودن نادر جان در خانه ساعت 2/15 از ساسانی حرکت کردیم به سمت شمال با آقاجون و عزیزمریم. جاده خوب بود و ساعت 6/30  رسیدیم . رفتیم منزل خانم صادقی عزیز و دوست داشتنی. سمیرا جان بعد از 3 روز مریضی تازه رفته بود بیمارستان و خانم صادقی تنها بود. ما برای شام وسایل فلافل داشتیم .موندیم اونجا و با هم شام خوردیم من و مهبد پیش خانم صادقی بودیم و نادر جان با آقاجون و عزیز مریم رفت منزل آقای رضوی . آقای صادقی که...
11 آذر 1398

بازنشستگی بابا نادر

سلام چهارومین روز ابری ماه سوم فصل پاییزتون به خیر و خوشی. در آخرین روزهای ماه ابان با گران شدن قیمت بنزین کلی شلوغی و رعب و وحشت در همه جا ایجاد شد مخصوصا در کرج سمت فردیس که محل کار ما هست . کلی بانک آتش زده شدو.....شروع ماه آذر ماه 98 مصادف شد با بازنشستگی نادر جان که با بیش از 31 سال کار در شرکت مپنا پارس با رسیدن به سن پنجاه سالگی بازنشست شد. الان که این مطلب رو می نویسم نادر در حال انجام کارهای شخصی مثل تعمیر ماشین و ..  هست مهدی و من سر کار هستیم و مهبد هم در مدرسه کلاس چهارم هست. من خدا رو شکر میکنم از اینکه همگی سلامت و تندرست هستیم . آرزو میکنم که همیشه همه بندگان خدا در سلامت باشن و به رندگی ادامه بدن ما هم باقی زندگیمون به خ...
4 آذر 1398

تخریب تراس شمال

بدنبال انجام کارهای زمین صیاد محله برای گرفتن وام دست بکار شدیم و مدارک فرستادیم شمال تا وام نوسازی مسکن بگیریم . برای تکمیا مدارک نیاز به تمدید جواز بود . برا تمدید جواز هم باید کارشناس از ساختمان بازدید می کرد. کارشناسان به تراس احداث شده ایراد گرفتن و گفتن باید تخریب بشه. ناجارا طی سه شنبه شب رفتیم شمال بدون مهدی و 4شنبه و 5شنبه تراس رئ تخریب کردیم و 5شنبه عصری برگشتیم و حدودا ساعت 10کرج بودیم . روز جمعه ناهار مهمان داشتیم قرار بود آقای عموئی دوست و همکار رودباری بابا نادر بیاد باغ . روز جمعه ساعت 10 رسیدیم باغ و مهمانه ا ساعت 11 رسیدن . من شدیدا کار داشتم و مشغول بودم آقای عموئی سه پسر داشت که یکی هم سن مهبد بود  کلاس پنجم و دوتا بز...
4 آذر 1398
1